ابوالقاسم طالبي متولد 1340اصفهان، فارغ التحصيل حقوق قضايي است. وي فعاليت هنري را با نگارش قصه هاي كوتاه آغاز كرد و نخستين نمايشنامه اش را با نام «آن كس كه نداند» در اصفهان نوشت و پس از ساختن چند فيلم كوتاه ، فعاليت در سينماي حرفه اي را سال 1371 با دستياري كارگردان در فيلم «بر بال فرشتگان» به كارگرداني جواد شمقدري آغاز كرد. او صاحب امتياز و مدير مسئول هفته نامه «سينما ويدئو» است و کارگرادان فیلم قلادههای طلا است که فیلمش با فشار پدرخوانده های سینمایی کشور مجوز ورود به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر را دریافت نکرد؟
قبل از نقد «قلاده های طلا» فی المجلس باید گستاخی ابولقاسم طالبی را ستود که هر کارگردانی اصولا جرات دست به یقه شدن با فتنه ۸۸ و نزدیک شدن به ماجرای نفس گیر و سخت حوادث بعد از انتخابات را ندارد. جگر کردی جناب کارگردان. فیلم فتنه را ساختن، کاری به مراتب سخت تر از ساختن فیلم در حوزه ۸ سال دفاع مقدس است. از پلشتی بعثی ها گفتن، هنر نیست؛ هنر آن است که تو شهامت کنی و از زشتی بعضی ها حکایت کنی و البته برای خودت دردسر بخری ! و شر درست کنی ! الحق که گستاخی می خواهد درافتادن با بعضی ها. همان بعضی ها که همه جا، حتی در اداره های جمهوری اسلامی آدم دارند، اما خودشان و خاندان شان آدم دشمن اند و دور گردن شان و گردن کلفت تر از کرگدن آقازاده های شان، آنچه عیان است قلاده های طلا است. جناب آقای طالبی! خواهر و برادر فیلم قلاده های طلا همین ماییم… مایی که ساده و بی ریا نشان مان دادی. مایی که در میدان هستیم، اشتباه هم می کنیم، اما دشمنی با دوست نمی کنیم. مایی که شاید در کف خیابان، رودرروی هم شعار بدهیم، اما هرگز دور گردن مان، قلاده نمی اندازیم. مایی که یک ملتیم. مایی که ۴۰ میلیون رای را قبل از این و آن، به آسایش و امنیت این وطن می دهیم. آقای کارگردان! آدمی زاد، تا پلاک شهدا را دارد، قلاده دور گردنش نمی اندازد. تو اما بر گردن کسی، قلاده نیانداختی! کار سیا بود! تو فیلم نساختی! قلاده های طلا واقعیت بود! ما همه، بازی کرده ایم بارها در فیلم تو. از مای دوست، تا مای دشمن. در قلاده های طلا هر کسی نقش خودش را عاقبت پیدا می کند. اینکه بر گردن یکی، قلاده است و آن دیگری، پلاک، تقصیر دوربین تو نیست، که فتنه ۸۸ را از نزدیک، روایت کرد. جناب طالبی! گستاخی ات را شکر!!… و خدا قوت به شجاعتت!! نگذار خواب مان ببرد؛ زود به زود بیدارمان کن و باز هم بر دهانه آتشفشان، پهن کن بند و بساط کارگردانی ات را، که از نظر ما، جلاده های بلا باید توقیف شود، نه قلاده های طلا ...
آخرش یکی پیدا شد یک چیزی درباره فتنه ۸۸ بسازد و پته فتنه گران و اربابانشان را بریزد روی آب. قلاده های طلا که به واقع صریح ترین و رک ترین فیلم سیاسی سال های پس از انقلاب اسلامی است، طی ماه هایی که ساخته و پرداخته شد، با حملات و تهاجم زیادی چه از جانب دشمنان و فتنه گران، و چه از جانب مثلا دوستان ! رو به رو شد. جالب این بود، آنانی که دو سال پیش در خیابان های تهران سطل زباله به آتش می کشیدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور سر می دادند، یک بار دیگر نشان دادند که پایش بیفتد، در زمینه فرهنگی، خودشان از هر دیکتاتور و مستبدی سرتر هستند!برخوردهای خشن وحشیانه، موضع گیری های تند و متعصبانه فتنه گران را، پیش از این در برابر فیلم سینمایی "اخراجیهای ۳" دیدیم که همه توان خود را به کار گرفتند تا با آن مقابله کنند. از فحاشی و تحریم گرفته یا علم کردن فیلمی غیرسیاسی که هیچ ربطی به فتنه نداشت، برای مقابله با فروش اخراجیها، تا کپی برداری غیراخلاقی و انتشار سی.دی غیرقانونی برای مقابله با استقبال مردمی از اخراجیها که الحق مردم هم استقبال خوبی از آن نشان دادند و فتنه گران همچنان در سوز و گداز خود باقی ماندند. چند روز گذشته، فتنه گران دندان های خود را برای مقابله با فیلم "قلاده های طلا" نشان دادند و خط و نشان کشیدند که اگر این فیلم پخش شود ما فلان می کنیم و چنان! سینما به هم می ریزیم و ...! پس از مرگ کودک ناقص الخلقه فتنه ۸ ماهه سال ۸۸ شاهد بودیم، که هر از چندگاهی، صدایی از خود بروز می دهند بلکه عده ای ساده لوح باورشان شود جنبش سبز لجنی گنجی و موسوی، کروبی و گوگوش، رجوی و پهلوی، نوری زاد و نوری زاده، بی.بی.سی و اسرائیل همچنان زنده است و همین اندک، خیلی بیشمارند!
آن قدر که خودشان نمی توانند همدیگر را به حساب آورند و تاب تحمل یکدیگر را از کف داده اند.متاسفانه برخی مسئولین ذی ربط نیز با فیلم قلاده های طلا برخوردی خلاف آن چه تصور می رفت، انجام دادند و از اکران آن جلوگیری کردند که جای بسی تامل و توجه دارد. باوجودی که گفته می شود اصلاحات بسیاری در قلاده های طلا صورت گرفته، ولی ظاهرا همین ته مانده هم مجوز نمایش نگرفته است. ضمن خسته نباشید به برادر عزیز و متعهد ابوالقاسم طالبی و همه عوامل و دست اندرکاران فیلم، از فیلمبردار و هنرپیشگان گرفته تا همه آنهایی که هر یک به نوعی در به انجام رساندن این اتفاق بزرگ سیاسی سینمایی تاریخ سینمای ایران شریک بودند، سوالاتی در ذهنمان نقش بسته که بد نیست کسی پاسخ گوید:
سوالات وبلاگ نویسان ارزشی ایران اسلامی از مسئولان جشنواره فیلم فجر:
1- مگر شورا یا گروهی قبل از صدور مجوز ساخت فیلم، فیلمنامه را نمی خوانند تا اگر قرار است اصلاحاتی صورت بگیرد، همان جا روی کاغذ انجام گیرد نه بعد از صرف هزینه کلان و ساخت فیلم؟
2- مگر نه این که طی ۳۳ سال گذشته، بزرگ ترین ضربات به نظام، از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله بهشتی گرفته تا انفجار و شهادت رجایی و باهنر رئیس جمهور و نخست وزیر، و دیگر ترورها و بمب گذاری ها، توسط عوامل نفوذی دشمن و بخصوص منافقین صورت گرفته است؟ پس چطور است که نشان دادن خیانت نفوذ این جنایت کاران، مشکل دارد ؟
3-آیا نباید در تاریخ ثبت شود که خائنان، چه ظلم عظیمی در حق ملت ایران و بخصوص خانواده، همکاران و همرزمان خود روا داشته اند؟
خواستیم خسته نباشیدی گفته باشیم به عواملی که بخصوص در شب های ماه مبارک رمضان، از افطار تا سحر زحمت کشیدند و این فیلم را به این جا رساندند. مخصوصا آقای طالبی با آن قلب خسته و شکسته اش که زیر تیغ جراحی هم رفته، ولی بجای استراحت و خوش نشینی، احساس وظیفه کرده و همچنان میدان دار دفاع از ارزش های اسلام و انقلاب اسلامی است ، به قول امام راحل ما مامور به انجام وظیفه هستیم نه مسئول نتیجه.بدون شک، آقای طالبی و دوستان و همکارانش، آن چه را وظیفه خطیر خویش در پرده برداری از چهره کریه منافقانه فتنه ۸۸ داشتند، انجام دادند؛ حال ادامه این کار بسته به نظر و نگاه مسئولین امر است.
امیدوارم با تدبیر و دوراندیشی مسئولین امر شاهد نمایش عمومی این فیلم ارزشمند باشیم.قلادههاي طلا» قله سينماي ايران در سال 1390 است: يک تابلوي مينياتوري جهاننگر درباره هشت ماه دفاع از جمهوريت نظام اسلامي؛ يک نخ تسبيح براي ذهنهايي که نتوانستهاند تکههاي وقايع نفسگير فتنه 1388 را به هم وصل کنند و يک دروازه اميد براي دلزدگان از افسردگي سينماي ايران.ابوالقاسم طالبي در قلادههاي طلا توانسته با کشف ضرباهنگ درخور سينما، ماجراهاي بسياري را به نمايش بگذارد و حرفهاي زيادي بزند: جاسوسي خبره، زخمخوردگاني در کمين، اشراري سرکش و خيانتکاري در لابهلاي مردمي فريبخورده به جنگ جمهوريت آمدهاند تا شکست خود در صندوقهاي رأي را در کف خيابان جبران کنند.تصويرسازي استادانه طالبي از اين کشمکش جبهه باطل با جبهه حق، قلادههاي طلا را به اثري پرکشش، جذاب و پرمخاطب بدل کرده است. جذابيتي که تلفن همراه رئيس جمهور علي عطشاني و در انتظار معجزه رسول صدرعاملي؛ آن را در رؤياهاي شبانهشان آرزو ميکنند.ابوالقاسم طالبي با بازي گرفتن از صدها بازيگر در صحنههاي اردوکشي خياباني، نشان داده که به خوبي از پس اين آزمون دشوار کارگردانان برميآيد. آزموني که البته کمال تبريزي و ابراهيم حاتميکيا در آن مردود شدهاند.
از سوي ديگر، نمايش ديدني تعقيب و گريز جاسوسان بيگانه با مأموران وزارت اطلاعات، صحنههاي ديدني را خلق کرده است. و بايد در سالن سينما نشسته باشي تا صداي آزاد شدن نفسهاي حبسشده را بشنوي.طالبي با پذيرش خطري محتمل، به مساله نفوذ بيگانگان درسيستم امنيتي پرداخته و حتي براي دشوارتر کردن آن، در ميان مديران رده بالاي چشم امين نظام به دنبال اين جاسوس گشته اما سياوشوار، از اين آتش خودافروخته بيرون آمده. آنگونه که نه تنها با ديدن قلادههاي طلا از اعتماد بيننده به وزارت اطلاعات کاسته نميشود بلکه با نمايش چشمان هميشه بيدار وزارت و اتاق فرماندهي عمليات و اشراف امنيتي آن، ابهتي دو چندان به سربازان گمنام امام زمان (عج) بخشيده ميشود و اطميناني در عمق ضمير ناخودآگاه مخاطب خود ايجاد ميشود که وزارت اطلاعات يک سازمان مرده پاستوريزه نيست بلکه سازماني زنده و هوشمند است که حتي در شرايط خطرناکي چون خيانت، هوشيارانه عمل ميکند و در گامي رو به جلو، اين تهديد فلجکننده را به فرصتي آيندهساز تبديل ميکند.اينجاست که بيننده فيلم، تازه به يکي از زمينههاي موفقيتهاي وزارت اطلاعات پي ميبرد. سازماني که در اثر ضربه دشمن، نه تنها فلج نميشود بلکه همين ضربه را به فرصتي براي کشف شبکههاي جاسوسي او در منطقه تبديل ميكند.
ابوالقاسم طالبي در قلادههاي طلا به خوبي نتايج بيتدبيري نخبگان سياسي در کشاندن طرفداران خود به خيابانها را به تصوير ميکشد و تصريح ميکند که اکثريت طرفداران ميرحسين موسوي و مهدي کروبي، از دلبستگان به نظام هستند. او علت حضور پرشمار آنان در راهپيمايي اعتراضي 25 خرداد 88 را بيان ميکند و از سوي ديگر نشان ميدهد كه اين عدم پايبندي به قوانين، چگونه عملکرد دستگاه امنيتي را با اختلال مواجه ميسازد و فرصت را براي سوءاستفاده آشوبگران مهيا ميکند.
او حتي آشکارا چگونگي مرگ شهدا و کشتههاي وقايع پس از دهمين انتخابات رياست جمهوري را نمايش ميدهد و در گامي جسورانه به ترور ناجوانمردانه ندا آقاسلطان اشاره ميکند.هنرمندي طالبي در روايت اينهمه ماجرا در بستري از درام و استفاده درست از ستارههاي سينما، نقطه اوجي را ايجاد ميکند که تماشاگر فيلم را، به تشويق او واميدارد. آنچنان که دو بار، بهپا ميايستد و براي او، به آفرين، دست ميزند.ابوالقاسم طالبي در قلادههاي طلا، کارگرداني جديد را به اهالي سينما معرفي ميکند. کارگرداني که بر خلاف بسياري از همصنفان خود، سياست را بصيرانه ميشناسد و هنرمندانه و عمارگونه روايت ميکند.بنابرين ميتوان گفت جذابيتهاي هنري فيلم در کنار کشش موضوعي آن، فروشي تاريخي و رکورد شکن را براي قلادههاي طلا قابل پيشبيني ميسازد. استقبالي که به جامعه سينمايي خواهد گفت ميتوان بدون ابتذال، هم به فروش در گيشه نظر داشت و هم، بر بصيرت مردم افزود،از سوي ديگر، نمايش قلادههاي طلا در سينماهاي کشور نه تنها خانوادههاي قهرکرده به سينما را به سوي آن خواهد کشيد بلکه، با تکميل تحليلهاي وقايع پس از انتخابات، به مخاطب بصيرتي را هديه خواهد کرد تا در صورت بروز فتنههاي بزرگتر با منشأ يا کمک خارجي، هوشيارانهتر عمل کند.و حالا، در اين روزهاي پر شور، شکرگزار خداوند قادریم که پس از يک دهه، ابوالقاسم طالبي جديدي را ميبينم. سيمرغي پرکشيده از دل آتش فتنه 88، با شهامت و هنرمندی اوج گرفته.خوشحالیم این هنرمند بسیجی ، با تعهد و تخصص خود توانست پدیده فیلم فجر سالگرد 33 سالگی انقلاب باشد.
ماییم و نوای بی نوایی بسم الله اگر حریف مایی
وبلاگ نویسان ارزشی ایران اسلامی - 22 بهمن 1390
نظرات شما عزیزان: